ادبیات هفته:

نویسنده مطلب : امیر فردی                                       

 

قاآنی شیرازی

 میرزا حبیب الله شیرازی ، متخلص به قاآنی در بیست و هشتم مهرماه  1187 - ۲۹ شعبان  1223  هجری - در شیراز دیده به جهان گشود . پدرش میرزا محمد علی گلشن ، اصلا از طایفه زنگینه بود که در شیراز به دنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود .قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و یازده ساله بود که پدرش را از دست داد و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد. اما در عین فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل باز نایستاد و چندی در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت وبه تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت تا آنکه در سال 1239 شاهزاده حسنعلی میرزا ، شجاع السلطنه ، فرزند فتحعلی شاه به شیراز آمد و او را مورد لطف و مهربانی قرار داد .

چون شاهزاده از طرف پدر فرمانروای خراسان شد ، قاآنی را نیز به همراه خود به خراسان برد و شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و پیشنهاد او تخلص خود را که تا آن زمان حبیب بود به قاآنی - به مناسبت نام فرزند شاهزاده ، اوکتای قاآن - تبدیل نمود .

پس از مدتی شاهزاده به حکومت یزد و کرمان منصوب شد و ظاهرا قاآنی هم با او بدانجا رفت و سپس به رشت و گیلان و مازندران و آذربایجان دیدن کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به درگاه فتحعلی شاه معرفی شد و صله و مستمری یافت .

قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و می‌توان گفت شهرت شاعری او لطمه به شهرت او به عنوان یک حکیم دانشمند زده‌است در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمرده‌اند. از این رو فتحعلی‌شاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد.

هنگامی که محمد شاه بر تخت نشست ، قاآنی به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب حسام العجم گرفت . وی در سال  1219 - 1259 هجری - همسری اختیار کرد .

قاآنی در سال 1222 - 1259 هجری - به قصد اقامت دائم به شیراز بازگشت و چندی بعد به تهران آمد و باز به شیراز رفت و در این مسافرت ها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند. تا اینکه در سال 1225 - 1262 هجری - به تهران بازگشت و به دربار ناصرالدین شاه پیوست و شاعر رسمی دربار گشت و از آن پس به طور دایم در تهران رحا اقامت افکند و خانواده خود را نیز به تهران آورد و سرانجام در سال 1233 -  1270 هجری - به بیماری مالیخولیا و پریشان گویی مبتلا گشت و در سیزدهم اردیبهشت ماه 1233 - ۵ شعبان 1270 هجری -  از دنیا رفت و در شهر ری در جوار مزار شیخ ابو الفتوح رازی به خاک سپرده شد .

آبی است زیر پره که می‌گردد آسیا                      

 سرّی است زیر پرده که می‌گردد آسمان

آخر ز بحر ژرف چه کم گردد                             

سیراب اگر نماید عطشان را

آدم همه محتاج خور و همسر و خواب است           

وان را که نه همسر نه خور و خواب، فرشته است

آن‌که را کردگار کرد عزیز                                

نتواند زمانه خوار کند

آهن از آسیب پتک و کوره گردد تیغ تیز              

 زر سرخ از تف نار و بوته گردد خوش عیار

ابر با آن تیره‌رخساری که پوشد روی روز           

 مردم چشم است دهقان را ز باران داشتن

الحق خجل شدم که به تحقیق هرچه گفت              


ادامه مطلب در اینجا